مادر . مادرم کجایی . آخر تو کجایی که چند ی است خانه مان را بی حضور تو می یابم .
مادر ای التیام بخش گریه های شبانه ام . ای فریاد رس لحظه های تنهاییم . ای همره دستان لرزانم . ای مادر .
زمانی که خانه را به قهر ترک گفتی به یاد آوردی اشک تنهایی ما را . به یاد آوردی دیوار سنگی سکوت بین ما و پدر را . به یاد آوردی جوجکانت را که چون بیدی در مقابل سرمای خشم پدر بر خود لرزیدند .
از چه ما را ترک گفتی . مهرت را از پدر دریغ گفتی . ما دیگر چرا ؟ چرا ما باید بسوزیم ؟
ما که به اختیار پا به این دنیا ننهادیم . ولی تو . ولی تو مادر ؛ تو با آن پاهایت ؛ پاهایی که این زمان ما را از هم جدا می کند به این سر منزل رسیدی .
روزی در میان موجی از خنده و شکوه با لباسی سفید که بر زیبایی تو صد چندان می افزود بداینجا رسیدی .
و حال در آتشکده ایی که با دست خودت و مردی که به عنوان همسر در کنار داشتی ؛ بر پا کردی ؛ ما را تنها می گذاری .
ما را می گذاری تا در آتش جهالت و غرور تو و دیگری بسوزیم و هر گاه آه از نهاد سوخته مان بر خاست ؛ مهر سکوت بر لبانم نشیند .
مادر بگذار که دیگر مادر صدایت نکنم و لااقل در این سطور شجاعانه بنویسم ای مغرور ؛ ای ترسو ؛ ای سست عنصر و در نهایت باز هم ای مادر
آخر این چه رسمی است که ما ناجوانمردانه به صلابه کشیده شویم و تو و پدر هر یک به سویی روید .
این درس کدامین مکتب است که ما بی گناهان به جای شما گناهکاران به پای چوبه مجازات برویم و عمری در محکمه دیگران
محاکمه شویم . آخر به ما بگوئید ؛ به ما بگوئید ما دلسوختگان حرم نا امن خانه به کجا پناه بریم و با که بگوئیم درد پنهان را .
زیبا کده
من از مشکلاتم مهمترم
روشن کننده پوست یک عدد لیمو را دو نیم کرده و یک نیمه ی آن را روی تمام مناطق پوست بمالید . ۵ دقیقه صبر کنید و سپس پوست را با آب گرم آبکشی نمایید .
میکده
هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است ؛ تلاش بیشتر امروز سازنده فردای متفاوت شماست .
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت با دیگران مباش که تنها ببینمت در این بهار زیبا که گلها شکفته اند لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت یکجام نوش کردی و مشتاق دیدمت جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن رقص چنان که آفت دلها ببینمت بگذشت در فراق تو شبهای بی شمار هر شب در این امید که فردا ببینمت ای ایستاده در پس این پرده غبار نزدیکتر بیا که هویدا ببینمت نازم به بی نیازیت ای شوخ سنگدل هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت منت پذیر قهر و عتاب توام ولی می خواهم که بهتر از اینها ببینمت
سلام کاملیا جونم خوبی عزیزم ممنون از محبتت خوشحالم کردی مهربونم متنت رو که خوندم خیلی ناراحت شده چی بگم غصه نخور ایشالله همه چیز درست می شه لحظه های شیرینی داشته باشی برای تمام لحظه هات دعا می کنم فدای تو
کاملیای عزیزم سلام ..... نوشته هات خیلی زیبا و تاثیر گذارن مخصوصا این آخری که حسابی اشک مارو درآورد .... اما یه مادر همیشه مادره و هیچ وقت بچشو تنها نمیذاره مگر اینکه واقعا شرایط براش غیر قابل تحمل باشه .... امیدوارم که سایه ی پدرو مادر از سر هیچ کس کم نشه .... راستی من به وبلاگ قبلیتون سر زده بودم اما نمیدونم چطور بود که نمیشد براتون نظر بزارم آخه من عضو اون سایت نبودم یادمه یه شعر زیبا زده بودین .... خوشحال شدم که وبلاگ جدیدتونو دیدم .... پیروز باشین و سربلند
سلام ... صبح به خیر .. می دونی جوجه های بی پناه چقدر سختی میکشن ... کاش قدر مادرا رو بدونیم ... این کارای نگهداری پوست و مو خیلی جالبه تا حالا ندیدم کسی راجع بهش بلاگ بنویسه میتونی خوب ادامه اش بدی اگه بتونی توی زمینه های مراقبت و نگهداری پسوست و مو و اینجور چییزا هم بنویس کلی خوننده خواهی داشت ...
سلام....اول ممنونم که به من سر زدی.....دوما الان که دارم اینا رو می نویسم شاید باورت نشه ولی اشک تو چشام جمع شده......غصه نخور خدا همه چیزو درس می کنه.....در ضمن واسه همین گفتم که دیگه نمی خوام از غصه هام بگم.....آخه همتون قلباتون پره درده........من می خوام همون چند لحظه رو لاقل شاد باشین......به هر حال از اینکه دیر بهت سرزدم معذرت می خوام یه مدت نبودم.....در پناه حق.....موفق باشی......زیاد فکر این دنیا رو نکن.....
سلام
مرسی از اینکه سر زدید وبلاگ جالبی داری خسته نباشید....
سلام کاملیا جونم
خوبی عزیزم
ممنون از محبتت خوشحالم کردی مهربونم
متنت رو که خوندم خیلی ناراحت شده چی بگم
غصه نخور ایشالله همه چیز درست می شه
لحظه های شیرینی داشته باشی برای تمام لحظه هات دعا می کنم
فدای تو
کاملیای عزیزم سلام ..... نوشته هات خیلی زیبا و تاثیر گذارن مخصوصا این آخری که حسابی اشک مارو درآورد .... اما یه مادر همیشه مادره و هیچ وقت بچشو تنها نمیذاره مگر اینکه واقعا شرایط براش غیر قابل تحمل باشه .... امیدوارم که سایه ی پدرو مادر از سر هیچ کس کم نشه .... راستی من به وبلاگ قبلیتون سر زده بودم اما نمیدونم چطور بود که نمیشد براتون نظر بزارم آخه من عضو اون سایت نبودم یادمه یه شعر زیبا زده بودین .... خوشحال شدم که وبلاگ جدیدتونو دیدم .... پیروز باشین و سربلند
سلام ... صبح به خیر ..
می دونی جوجه های بی پناه چقدر سختی میکشن ... کاش قدر مادرا رو بدونیم ...
این کارای نگهداری پوست و مو خیلی جالبه تا حالا ندیدم کسی راجع بهش بلاگ بنویسه میتونی خوب ادامه اش بدی اگه بتونی توی زمینه های مراقبت و نگهداری پسوست و مو و اینجور چییزا هم بنویس کلی خوننده خواهی داشت ...
و شعرت چه قشنگ بو.د ....
برقرار باشید ....
سلام....اول ممنونم که به من سر زدی.....دوما الان که دارم اینا رو می نویسم شاید باورت نشه ولی اشک تو چشام جمع شده......غصه نخور خدا همه چیزو درس می کنه.....در ضمن واسه همین گفتم که دیگه نمی خوام از غصه هام بگم.....آخه همتون قلباتون پره درده........من می خوام همون چند لحظه رو لاقل شاد باشین......به هر حال از اینکه دیر بهت سرزدم معذرت می خوام یه مدت نبودم.....در پناه حق.....موفق باشی......زیاد فکر این دنیا رو نکن.....
نظری ندارم خودت بهتر از من می دونی چرا ولی به این وبلگ بیانظر هم بده
skylight.blogfa.com